نویسنده: شقایق پنج شنبه 87/8/16 ساعت 11:16 صبح
کاش می شد آشنایی ها نبود
وز پی اش سوز جدایی ها نبود
کاش می شد در هوای عاشقی
زندگی مانند یک رویا نبود
کاش می شد در چنین طوفان غم
زورق بشکسته ام تنها نبود
کاش می شد در غم هجران دوست
رنج ها و بی قراری ها نبود
کاش می شد اشک ها پایان نداشت
این دل دریایی ام شیدا نبود
کاش می شد مرگ یک گلبرگ هم
در غروب ساحل دریا نبود
نویسنده: شقایق پنج شنبه 87/8/16 ساعت 11:16 صبح
عاقبت صید سفر شد یار من یادش به خیر
نازنینی بود و از من شد جدا یادش به خیر
با فراقش یاد من تا عهد دیرین پر گرفت
گفتم ای دل سالهای جانفزا یادش به خیر
یار رفت و عمر رفت و جمع ما پاشیده شد
راستی خوش عشرتی بود ای خدا یادش به خیر
می رسد روزی که از من هم نماند غیر یاد
آن زمان بر تربتم گویی که ها یادش به خیر
نویسنده: شقایق پنج شنبه 87/8/16 ساعت 11:16 صبح
خدایا به من توفیق:
تلاش در شکست، صبر در ناامیدی، رفتن بی همراه، جهاد بی سلاح
کار بی پاداش، فداکاری در سکوت، دین بی دنیا، مذهب بی عوام،
عظمت بی نام، خدمت بی نان، ایمان بی ریا، خوبی بینمود، گستاخی
بی خامی،مناعت بی غرور، عشق بی هوس، تنهایی در انبوه جمعیت
و دوست داشتن بی آنکه دوست بداند،
روزی کن....
نویسنده: شقایق پنج شنبه 87/8/16 ساعت 11:16 صبح
خود را به که بسپارم
وقتی که دلم تنگ است
پیدا نکنم همدل
دلها همه از سنگ است
گویا که در این وادی
از عشق نشانی نیست
گر هست یکی عاشق
آلوده به صد رنگ است
نویسنده: شقایق پنج شنبه 87/8/16 ساعت 11:16 صبح
آمدی چه زیبا
گفتم دوستت دارم ، چه صادقانه
پذیرفتی چه فریبنده
آغوشم برایم باز شد ، چه ابلهانه
با تو خوش بودم ، چه کودکانه
هرچیزم شدی چه زود
نیازمندت شدم ، چه حقیرانه
به خاطر یک کلمه مرا ترک کردی ، چه ناجوانمردانه
واژه ی غریب خداحافظ به میان آمد ، چه بی رحمانه
و من سوختم ، چه عاشقانه
ولی هنوز هم دوستت دارم غریبه
نویسنده: شقایق پنج شنبه 87/8/16 ساعت 11:16 صبح
هر جا از عاشقی بپرسید عشق چیست تنها به زخم های خود اشاره می کند، عشق
ترجمه ی زخم است، عشق حاشیه ی انسان بر کتاب آفرینش است، عشق خلاصه ی
جهان است، عشق چکیده ذرات و شیره ی کائنات است، عشق پاسخ مبهم انسان به
ابدیت است، عشق جواب خدا به شیطان است، عشق سرطان دوست داشتن است
عشق خرید و فروش پایاپای عاشق ومعشوق است، عشق پیغامیست که پرستوها به
سرزمین های دیگر می برند، عشق لک لکیست که بر روی درخت خاطرات ما لانه دارد
عشق عقد دائمی ما با غربت است، عشق شب نامزدی ما با جدائی است، عشق
چاردیواری اختیاری نیست، عشق یک چاردیواری جبریست، ما آزادیم خود را به عشق
بیاویزیم یا خود را به آن پرتاب کنیم.
ویکتور هوگو
نویسنده: شقایق پنج شنبه 87/8/16 ساعت 11:16 صبح
تقدیم به او...................
عشق حادثه ای بود
در اطلسی های نگاه تو
که به یغما برد قلب مرا
و من تو را وجود نامیدم
تا که هیچ های من
پر شود از بودن تو
عشق نبوغ نگاه توست
در حقیقت تو ، خیال اوج می گیرد
تا وسوسه ی پیوند
اما...........................
تو تا من همیشه بوده
فاصله هایی که در تکبر تو بیدارند
و من قانع ام به حدهایم
مرا اینگونه بخوان
به یاد من
تا شاید خاطراتم زنده شود
نویسنده: شقایق پنج شنبه 87/8/16 ساعت 11:16 صبح
سلام کسی که تو دلم درخشید
من دیگه دوستت ندارم ببخشید
من واسه اون کسی که دوس ندارم
نمیتونم شاخه ی گل بیارم
بین تو و اون روزا کلی فرقه
تو آسمونت پر رعد وبرقه
نه مهربونی نه واسم می خندی
هر دری رو من می زنم می بندی
کو اون همه شعرای عاشقونه
کی بود بهم می گفت سلام بهونه
ار چشم من افتادی نارنینم
دوس ندارم دیگه تو رو ببینم
اگه دلت همین حالا بشکنه
بهتر از آوارگییای منه
من کسی رو می خوام که عاشق باشه
اول وآخرش شقایق باشه
من کسی رو می خوام که نیس مثل تو
پشیمونم دوست ندارم برو
پشیمونی گر چه نداره سودی
خوب شد که فهمیدم بدی به زودی
سلام دوستان خوبم
من برگشتم
از همه دوستان عزیزم که تو این مدت همراهم بودند وبه وبلاگم سری می زدند
کمال تشکر رو دارم
از ساقی عزیزم خواهر گلم که همیشه به یادم بود ممنونم
از آقای سلطانی هم کمال تشکر رو دارم که همیشه به من لطف دارند
واز بقیه هم تشکر می کنم
در پناه خدا شاد باشید
نویسنده: شقایق پنج شنبه 87/8/16 ساعت 11:16 صبح
روزهایی که بی تو می گذرد
گرچه با یاد توست ثانیه هاش
آرزو باز می کشد فریاددر کنار تو می گذشت،ای کاش!!!
نویسنده: شقایق پنج شنبه 87/8/16 ساعت 11:16 صبح
سهم من از تو دوریه تو لحظه های بی کسی
قشنگی قسمت ماست که ما به هم نمی رسیم
هوای عاشقی
یادش به خیر
خدایا
خود را به که بسپارم....
دوستت دارم ای غریبه
عشق چیست؟
عشق
من دیگه دوستت ندارم
رهگذر
برای او
بسوزان